بله، کتاب «ملت عشق» درباره مولوی و شمس تبریزی، فرهیختگان ِ زیسته در قرن هفتم هجری است اما کتاب را با زنی در سال 2008 شروع میکنیم، آن هم نه در فضای ایران یا حتی ترکیه، بلکه در آمریکا، ایالت ماساچوست.
درباره احساس عجیب و غریبی که بین شمس تبریزی و مولانا وجود داشته، حرف و حدیثهای بسیاری وجود دارد اما هیچ نگرش و تفکری قادر به انکار این موضوع نیست که آن مراوده و دوستی و مرید و مرادی، نوع منحصر به فردی از عرفان بوده و اتفاقاً این عرفان به قدری قوی و روشن بوده که تا امروز هم به فکر فرو برندهترین اشعار، حاصل همان دوستی و رفاقت است، مگر نه اینکه وقتی دیوان شمسِ مولانا را برمیداریم که بخوانیم، گذشت زمان را نمیفهمیم؟ حتی میتوان گفت آن طَرَب و ضرباهنگی که در اشعار مولوی وجود دارد به خاطر همان به وجد آمدنی است که در پی ِ کشف یک دوست در آخرین سالهای عمر، تجربه کرده است.
«اللا» یک ویراستار است که با شرکتهای مختلف انتشارات همکاری دارد. جدیدترین کتابی که به دست گرفته، «کفر شیرین» نام دارد که آن را عزیز زاهارا نوشته است. این رمان درباره شمس و مولاناست و به این ترتیب، این زن آمریکایی با فلسفه و عرفان شرق آشنا میشود تا ما به طور موازی دو داستان را بخوانیم؛ یکی قصه شمس و مولانا که همیشه میدانستیم و قرار است در جریان خواندن این کتاب، بیشتر دربارهاش بدانیم و دیگری، داستان زنی چهل ساله که یک شوهر متمول و دو فرزند دارد اما جای خالی عشق در زندگیاش به شدت احساس میشود. او میفهمد که باید هجرت کند و از این رو، بزرگترین و سختترین تصممیم زندگیاش را میگیرد.
قواعد کتاب ملت عشق
کتاب چهل قاعده دارد و اگر شما از آن دسته کتابخوانانی هستید که عادت دارند زیر جملات مهم خط بکشند، باید بگوییم اکثر انتشارات، این قواعد را با فونت برجسته در کتاب چاپ کردهاند و البته، این نکات و قاعدهها به قدری دلنشین و شیرین و درست و حرف ِ دل است که پیش بینی میکنیم دوست داشته باشید آن را با خودکار روی کاغذهای رنگی کوچک بنویسید و به در و دیوار اتاق نصب کنید، تا همیشه پیش چشمتان باشد.
اگر کنجکاو شدهاید که این قواعد چه چیز میتوانند باشند یک نمونه را در ادامه میخوانیم:
« خداوند انعکاسِ مستقیم آن چیزی است که ما خودمان را میبینیم؛ ما چیزها را همانطور که هستند نمیبینیم، ما آنها را همانطور که هستیم میبینیم. اگر خدا به طور عمده ترس و گناه را به ذهن میآورد، به این معنی است که ترس و گناه بیش از حد درون ما وجود دارد. اگر خدا را پر از عشق و محبت میبینیم، ما نیز چنین هستیم. »
و اما الیف شافاک، نویسنده این کتاب کیست؟ او زنی با اصالت ترک و زادهی فرانسه است که لیسانس روابط بینالملل، فوق لیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی دارد. درجه استادیاری در دانشگاه میشیگان را داراست و در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا مشغول به کار بوده است. مرور این کارنامه به چه دلیل مهم است؟ به این دلیل که بعد از فروش بسیار بالای این کتاب در ایران، موجی منفی علیه این نویسنده راه افتاد و برخی او را بیسواد قلمداد کردند! حال آن که پشت هر اظهارنظری ناگفتههایی وجود دارد.
شما هم اگر چنین چیزهایی را درباره او شنیدهاید پیشنهاد میکنیم پس از مرور کارنامه او، خود کتاب را مطالعه کنید و بعد شخصاً به قضاوت بنشینید و چه بسا، همه آن قواعد مهمی که از زبان شمس در کتاب آمده، به نوعی به خودشناسی و جهان بینی و … ربط داشته باشد و دست کم اصول اولیهای را برای ما مرور کند، اصولی همچون اینکه قبل از قضاوت هر موضوع، خود به تجربه آن برخیزیم.
تجربهای همچون به رقص آمدن ِ شاخ تر.
این کتاب فوق العاده است 🙂